جدول جو
جدول جو

معنی کوب واش - جستجوی لغت در جدول جو

کوب واش
سبزی کوهی، گیاهی که برای بافتن بوریا یا طناب به کار رود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آنکه یا آنچه کوت یا کود پاشد، و رجوع به کودپاش شود،
آلتی که بدان کوت یا کود در مزارع پاشند
لغت نامه دهخدا
مانند کوس، چون کوس، همچون طبل پرباد:
قوس قزح قوس وار عالم فردوس وار
کبک دری کوس وار کرده گلو پر ز باد،
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(تَ)
که جای در کوه دارد، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : قوعله، عقاب کوه باش، (منتهی الارب، یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا
نوعی علف، خوراک دام
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی علف که دام با خوردن آن دچار اسهال خونی شود
فرهنگ گویش مازندرانی
گیاهی تک ساقه با گل های سفید سمیاز خشکیده ی این گیاه برای
فرهنگ گویش مازندرانی
بارانی که در کوهستان بارد و جلگه ی پیش روی البرز مرطوب از
فرهنگ گویش مازندرانی